چند تا از شعرهایی که پانی میخونه
توپ سفیدم قشنگی و نازی
حالا من می خوام برم به بازی
بازی چه خوبه با بچه های خوب
بازی میکنیم با یه دونه توپ
چون پرت می کنم توپ سفیدم را
از جا می پره می ره به هوا
قل قل می خوره توزمین ورزش
یک و دو و سه و چهاروپنج وشش
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
رو رختخواب مخمل آبیش خوابیده
بابا یه روز رفته بازار اونو خریده
قشنگتر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من چشماتو وا کن
وقتی که شب شد اونوقت لالا کن
یه روز یه بچه مورچه نشسته بود تو کوچه
یه لنگه کفش ولگرد پای اونو لگد کرد
مورچه پا شکسته راه نمیره نشسته
بابرگی پاشو بسته نمیتونه کار کنه
دونه هارو بار کنه تو لونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی عیب نداره سیاهی
خوب بشه پات الهی
سمنویم سمنو همنشینم با بلبل
وقتی میام به دنیا مثلم نمیشه پیدا
عید شما مبارک عید شما مبارک
خیلی شعرهای دیگه هم بلدی مثل تو حوض خونه ما ..یه روز آقا خرگوشه..آهویی دارم...خرگوش من...
تپولویم تپولو..رفتم به باغی.....اوه دیگه فعلا یادم نمیاد