کمی از خاطرات گذشته
دختر برگ گلم من و بابا حدود 12 سال همدیگرو میشناسیم و عشق ما هر روز از قبل بیشتر میشه البته با ورود تو نارنین گرمای این احساسات رنگ و بوی عجیبی گرفته.
اولین باری که فهمیدم تو هستی 17 اردیبهشت 88 بود.
اولین دیدار من وتو سونوگرافی 8 هفته بود.
دومین دیدار سونوی 9 هفته و 3 روز توسط دکتر انارکی بود.
روز 23 خرداد تو بیمارستان صارم دکتر نادری را دیدیم و اون شد فرشته نگهبان فرشته تو دلی.
16 هفته بودی به ما گفتن دخملی.
18 هفتگی اولین دامن را برات خریدم که تازه الان اندازت شده.
39 هفته و 3روز اینقدر وول خوردی که کیسه آب و پاره کردی پابه دنیا گذاشتی.
اسم تورو پانته آ یعنی وحدت بخش گذاشتیم.
بقیه مطالبو توی پست دیگه مینویسم چون همین الان خوابت گرفته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی