پانته آ نگرانه
سلوووووووممممممممم
امروز میخواستم برم بیرون به پانی گفتم پیش بابایی بمونه تا من برم برگردم اول کمی بهونه گرفت که منم بیام که براش توضیح دادم نمیشه باید تنهایی برم که راضی شد ولی تا دم در با من اومد وخیلی بهم سفارش کرد که مواظب خودم باشم گفت از تو خیابون رد نشو ماشین تورو میزنه پات خون میاد زود برگرد گرسنه نمونی وایییییییییییییییی قربونت برم تو چقدر نمکی آخه...وقتی برگشتم گفتی مامانی جونی منو ببر آرایشکر میخوام موهامو صورتی کنم آخه موهام خیلی مشکیه ازم بدم میاد تورو خدا.........
الانم داری کلوچه میخوری دیروز برات کیک خونگی پختم یکم موند قهوه ای سوخته شد میگی مامانی جونی این مثل کیک تو مشکی نشده میگم نه میگی باید بیشتر دقت کنی..........
دخترکم شیرینکم زود بزرگ شو .عسلم نازنینم برا همه با دل مهربونت دعا کن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی