پانته آپانته آ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

برای دخترم

روزانه

1391/8/30 4:46
نویسنده : lمامانی
573 بازدید
اشتراک گذاری

سلوممممممم

امروز میخوام گوشه هایی از روزانه هامونو برات بنویسم.

یک روز من داشتم سیب میخوردم که یهو متوجه شدم بله دندونی که قبل بارداری پرکرده بودم دوباره تهی شد اونم فقط با یک سیب ناقابل .از دست خودم عصبانی بودم عصبانیچون می بایست روکشش میکردم تا اینطوری نشه ولی پشت گوش انداخته بودم نیشخندتو وروجک هم که حواست به همه جا هست سریع دوییدی اومدی پیشم که مامان جونی چی شده ؟منم از فرصت استفاده کردم گفتم شکلات وقند زیاد خوردم دندونم شکست حالا باید بکنمش .شما شروع کردی که مامان چایی خالی بخور دیگه قند نخور ...............خلاصه وقت دندون پزشکی پیش دکتر جهانگیری گرفتم قرار شد من وتو و بابایی وبابابزرگ بریم مطب .تو اول ترسیده بودی و میگفتی شما برید من تو ماشین میمونم برات توضیح دادم که تو مسواک میزنی دندونات سالمه و شکلات و شیرینی نمیخوری پس خانم دکتر بات کاری نداره راضی شدی اومدی بالا تا وارد شدیم دکتر جهانگیری با دیدنت کلی ذوق کرد آخه اولین بار بود میدیدت و تو هم حسابی براش شیرین زبونی کردی و بهشون گفتی مامانم باید بره پیش خاله سمیرا دندونشو درست کنه آخه اونم دندون پزشکه(دانشجوی دندانه) بلافاصله گفتی خب اون باید اول درسش تموم شه بغلبعد خانم دکترم گفت حالا مشتری منو میدزدی برا خاله سمیرات 7 تا از دندوناتو میکشم و تو هم کم نمیوردی..........با دکتر مشغول بحث راجع به امتحان تخصص بودم و هم چنین درآمد رشته ها که بهشون گفتم برگردم عقب حتما دندون میخوندم که یهویی پریدی وسط وگفتی مامان جونی من دیگه نمیخوام دکتر بچه ها بشم میخوام مثل خاله و خانم دکتر دندونپزشک بشم.الهی من قربون هوشت برم که متوجه حرفای ما میشی....تعجبماچقلب

بعد از اینکه کارمون تموم شد با خانم دکتر خداحافظی کردیم واز مطب اومدیم تو پارک نزدیک اونجا شما حسابی بازی کردی خیلی جالبه تو پارک بچه ها رو آقاپسر ودخترخانم صدا میزنی .اسم اون پارک هم شد پارک دندونپزشکی که هر روز بهانشو میگیری میگی مامان دندونت درد نمیکنه بریم پارک.........

Klik hier voor meer gratis plaatjes

بهت میگم پانی بریم مسجد سریع میگی بریم امامن که چادر ندارم باید برام بدوزی ولی کاشکی مامانی جونی سبزشوبدوزی آخه من از مشکیشو بدم میادمژه.........میگی مامانی چرا مردم تو مسجد گریه میکننسوال .میگم عزیزم برا بچه های امام حسین (ع) که تشنه بودن وشمر به اونا آب نداد و اونارو کشت .تو هم میگی مامانی من میرم شمر رو دعوا میکنم و بهش میگم تو میری جهنم..........قلب

Klik hier voor meer gratis plaatjes

راستی این ماه بالاخره با تمرینات من ودایی شما تونستی حرف ق   را که همیشه گ تلفظ میکردی درست بگی و میگی من وقتی نینی بودم به قند میگفتم گندخنده

2تا دوست هم پیدا کردی به اسم توحید وتکتم که تو اونا را تولید و تکته صدا میزنی وهر چی اون 2 تا بهت میگن اشتباه میگی تو باز همونطور صداشون میزنی ولی وقتی اونا رفتن اومدی پیشم میگی من میدونم باید بگم توحید ولی تولید قشنگترهعینکقهقهه آخه من قربونت برم که همرو سر کار میزاری

Klik hier voor meer gratis plaatjes

................................قهقههیک اتفاق خیلی خنده دار این ماه افتاد قهقهه...................................

موقع خوندن خطبه عقد عمه زهرا تو حسابی داشتی آتیش میسوزوندی و بلند بلند حرف میزدی وآخوندی هم که داشت خطبه میخوند یک 1 ساعتی بود داشت موعظه میکرد و همه حوصلشون سر رفته بود که این وسطا گفت اون کیه داره حرف میزنه ساکت حرف نزن دختر جون  تو هم نامردی نکردی گفتی خودت ساکت باش میخوام حرف بزنم تو بس کن به من  میگی حرف نزن بازندهزبانکه با حالت قهر از کنار سفره رفتی آخه بت بر خورده بود توی جمع سرت داد زده بود که همین موقغ آخونده گفت ماشاالله ایشون جواب مارو دادن من فکر میکردم دختر 15 ساله ای جواب ما رو دادن و همه زدن زیر خنده .....که بعد از اون خطبه سریع خوانده شد وهمه از پانته آ تشکر میکردن که از موعظه نجاتشون داده بود واین مثل بمب تو فامیل صدا داد و همه زنگ میزدن و میگفتن شنیدیم پانی حال گیری کرده.....

Klik hier voor meer gratis plaatjes

عزیزم قلبدخترم ماچعسلم بغلماه منقلب بهترین ها رو برات آرزو دارم پس تو هم با قلب کوچولو ولی بیکرانت برا همه دعا کن.....

 

دوستت دارم فرشته بانوKlik hier voor meer gratis plaatjesپانته آ

بقیه عکسا در ادامه مطلب

پانی

پانته آ

عکس های 4 ماهگی گلم

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

دخمـــــلی
30 آبان 91 4:26
ای جونم با اون گند گفتنت و اون تذکر جانانت که گفتی میخوام حرف بزنم حاااااااال کردم


مرسی خاله جون.قربون دخملی ناز شما

مامان آرشیدا قند عسل
30 آبان 91 8:09
ای جانم قربون تو دختر شیرین زبون و ناناز خودم درسته قورتت میدم فسقلی نه ببخشید خااااااانوممممممم.



لطف دارین ودخملی شما خیلی نازه
مادر باران
1 دی 91 7:50
چه دختر نازی خدا براتون حفظش کنه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد